خرداد ۲۵، ۱۳۹۱

آخرین تکه

هر بار که چمدان میبندم و میروم تکه‌ای از من جا میماند، تکه ای که گم میشود، مثل همه آن تکه هایی که تا به حال جا مانده‌اند و کمی بعد هم گم شده اند

باز چمدانی بستم

و باز تکه ای دیگر کنده شد و به کناری افتاد ...

چند چمدان دیگر که ببندم آخرین تکه ها هم نوبتشان میشود و تمام .... خلاص می‌شود این دلم از این همه درد و تلخی ٍجدا شدن ها و رفتن ها و نماندن ها

هیچ نظری موجود نیست: