حدود ۷۰ سالش میشود. این را نه فقط از موهای سفیدش وخطهای دور چشمش، که از تن چروک شده اش حدس میزنم. یک جلیقه پوشیده و یک شلوارک. زیپجللیقه اش باز است و زیرش چیزی نپوشیده. سوار اتوبوس کع شد اول توجهم به خالکوبیهای روی سینه اش جلب شد و بعد به کتابی که در ذست داشت. دست ِ آخر همنگاهم افتاد به ساعت مچی بزرگ و قرمزی که به دستش بسته بود. دختری خواست جایش را به او بدهد اما سرحال تر از این حرفها مینمود. کوله اش رو پشتش انداخل کتابش را باز کرد به میله اتوبوس تکیه داد و گفت هنوز میتوانم سرپا بایستم دخترجان.
صورتش با وجود پیری هنوز خوب است. از آن صورتهای خاص مردان ایتالیایی با آن چونههای ویژه وچشمهای آبیشان. چقدر دلم میخواست بدانم دقیقا جوان بوده چه شکلی بوده و چه روزگاری داشته ..
مرداد ۱۶، ۱۳۹۴
چهکسی به جوانی من فکر خواهد کرد؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر